مطالب مرتبط
بیشتر بخوانید
آزمایش توکسوپلاسما IgG
تاریخ انتشار
۱۱ مهر ۱۳۹۹
[vc_row][vc_column][cz_gap][/vc_column][/vc_row][vc_row css=”.vc_custom_1588166447734{margin-right: 5% !important;margin-left: 5% !important;}”][vc_column][vc_column_text]
Toxoplasma IgG
آزمایش تعیین تیتر آنتی بادی IgG علیه توکسوپلاسما در آزمایشگاه تشخیص طبی در اصفهان دکتر شریفی
مقدمه: انسان ميزبان نزديک به 300 گونه کرمهاي انگلي و بيش از70 گونه تک ياخته است، بعضي از آنها از اجداد پريمات[1] ما به ما رسيده و بعضي ها را از حيوانات ديگر کسب نموده ايم، البته بسياري از اين عفونتها بصور نادر و اتفاقي، رخ مي دهند.. توکسوپلاسما گوندي[2] از شايعترين عوامل عفونت هاي انگلي انسان و ساير مهره داران خونگرم است که انتشار جهاني داشته و بالغ بر يک سوم جمعيت کره زمين به اين تک ياخته آلوده اند. اين ارقام از لحاظ مکاني نيزمي توانند متفاوت باشند، در آمريکا و بريتانيا شيوع توکسوپلاسموزيس[3] 40-16% ، و در امريکاي مرکزي و جنوبي و قاره اروپا 80-50% برآورد شده است. به طور معمول در افراد با سطح ايمني کارآمد توکسوپلاسموزيس عفونت خوش خيمي است و مشکل خاصي ايجاد نمي کند که معمولاً در مرحله حاد عفونت، علايم خفيف و تحت باليني است و در مرحله مزمن بدون علامت بوده و با تشکيل کيستهاي بافتي در بافتهاي مختلف، خصوصا عضلات اسکلتي و قلبي و سيستم اعصاب مرکزي براي مدتهاي طولاني يا تمام عمر ميزبان دوام مي يابد.
با شيوع جهاني ايدز، توکسوپلاسما به عنوان يک پاتوژن فرصت طلب از عوامل متعدد مرگ و مير بيماران ايدزي شناخته شد. عوارض اصلي توکسوپلاسموزيس در بيماران ايدزي انسفاليت توکسوپلاسمايي است. حدود 20 تا 47% افراد سرم مثبت آنتي بادي بر عليه توکسوپلاسما، به انسفاليت توکسوپلاسمايي دچار مي شوند.
توکسوپلاسما از دو واژه Toxon بمعناي قوس و Plasma بمعناي شکل، تشکيل شده است که از شکل هلالي تاکيزوئيت هاي اين تک ياخته گرفته شده است. توکسوپلاسما گوندي کوکسيدياي روده اي گربه سانان بوده و ساير حيوانات خونگرم بعنوان ميزبان واسط براي آن هستند. کوکسيديوز يکي از عفونتهاي انگلي مهم حيوانات است. قبلا تمام کوکسيدياهاي مهم دامپزشکي در خانواده آيمريده طبقه بندي مي شدند، اما طبقه بندي هاي بعدي بر پايه ساختار اووسيت بودند. کوکسيدياهاي داراي اووسيت با 4 اسپوروسيست و هر يک داراي 2 اسپوروزوئيت (جمعاً 8 اسپوروزوئيت)، در دسته آيمريا[1] طبقه بندي مي شوند و کوکسيدياهاي داراي 2 اسپوروسيست که هر يک داراي 4 اسپوروزوئيت هستند جزء ايزوسپوراها[2] طبقه بندي شده اند. بعد از شناسايي سيکل زندگي توکسوپلاسما گوندي، چندين جنس ديگر
(Sarcocystis, Besnoitia, Hammondia, Frenkelia, Neospora) نيز يافته شد که داراي اووسيست ايزوسپورايي با دو اسپوروسيست و جمعاً 8 اسپوروزوئيت بودند. بر اساس نظريه برخي محققان توکسوپلاسما گوندي و جنسهاي وابسته در شاخه آپي کمپلکسا[3] (Levine,1970)، دسته کوکسيديا[4] (Leuckart,1879)، راسته آيمريدا[5](Legard,1911) قرار گرفته اند. عقايد متفاوتي در رابطه با جايگاه توکسوپلاسما در خانواده و زيرخانواده ها وجود دارد. محققان ديگر، توکسوپلاسما را در خانواده هايي ديگر مانند آيمريده[6] (michin,1903) و سارکوسيستيده[7](Poche,1913) يا توکسوپلاسميده[8](Biocca,1956) قرار داده اند
آشنایی با Toxoplasma IgG در وب سایت آزمایشگاه دکتر شریفی ، آزمایشگاه تشخیص طبی در اصفهان .
توکسوپلاسماگوندي توانايي تکثير و عفونت زايي در سلول هاي هسته دار پستانداران و پرندگان را دارد. چرخه زندگي توکسوپلاسما، بين دو مرحله ميزباني گربه و غير گربه تقسيم شده است که به ترتيب داراي چرخه تکثير جنسي و غير جنسي است. چرخه غير جنسي شامل دو مرحله مجزاي رشد و تکامل (چه در عفونت حاد و چه در عفونت مزمن) است. مرحله تاکيزوئيت عامل بوجود آورنده مرحله حاد توکسوپلاسما است، تاکيزوئيت ها تقريبا 6×2 ميکرون اندازه دارند(104). تکثير داخل سلول 6 تا 8 ساعت تا خارج شدن از سلول آلوده و آلوده کردن سلول هاي ديگر طول مي کشد. معمولاً 64 تا 128 انگل در هر سلول آلوده وجود دارد. در حيوان آلوده تاکيزوئت ها به براديزوئيت تبديل شده و اولين کيست هاي بافتي7 تا 10 روز بعد از ايجاد عفونت ظاهر مي شوند. اين کيست ها داخل سلول بوده و بيشتر درCNS[1]، فيبروبلاست ها، هپاتوسيتها، سلول هاي رتيکولر و سلول هاي عضله قلبي و سلول هاي عضلاني يافت مي شود و براي تمام عمر ميزبان در آنجا باقي مي مانند. کيستها از لحاظ اندازه متفاوتند، کيستهاي جوان ممکن است کوچکتر از 5 ميکرومتر و تنها داراي 2 براديزوئيت باشند ولي ديگر کيستها ممکن است صدها اورگانيسم داشته باشند. کيستهايي که در مقطع بافتي مغز ديده مي شوند بيشتر بصورت مدور و بيشتر کوچکتر از 60 ميکرومتر هستند ولي کيستهاي عضلات بلند و تا 100 ميکرومتر هم مي رسند (تصوير1-2). کيستهاي بافتي مي توانند در بافتهاي وزيکولار مانند ريه و کليه تشکيل شوند ولي بصورت شايع در بافتهاي عضلاني و عصبي يافت مي شوند که شامل مغز، چشم، عضلات اسکلتي و قلبي هستند. ديواره کيستهاي بافتي الاستيک، نازک (ضخامت کمتر از μm 0.5) و نقره دوست است و ممکن است صدها براديزوئيت باريک به اندازه تقريبا 7×5.1 ميکرومتر را در بر گيرد.
درمان:
انسان: درمان مورد قبول در توکسوپلاسموزيس، ترکيبي از پيريمتامين[1] روزانه به ميزان 25 تا 50 ميلي گرم به مدت يک ماه به همراه سولفاپريميدينها مي باشد که روزانه 2-6 گرم به مدت يک ماه تجويز مي گردد. اين دو دارو بر روي هم اثر سينرژيست داشته و توليد آنزيم دي هيدروفولات ردوکتاز را که جهت سنتز RNA , DNA و پروتئينهاي انگل ضروري است، مهار مي کند به منظور خنثي سازي اثرات تضعيف مغز استخوان، اسيد فوليک نيز تجويز مي شود.
در رتينوکوروئيديت حاد مي توان از دوز بالاي پريمتامين استفاده کرد. بکارگيري کليندامايسين نيز در درمان انسفاليت توکسوپلاسمايي در بيماران ايدزي، نتايج خوبي دارد. از اسپيرامايسين به منظور جلوگيري از انتقال رحمي به جنين در دوران آبستني استفاده مي شود.
گربه: درمان رضايت بخشي وجود ندارد ولي ترکيب پيريمتامين و سولفاديازين عليه تاکيزوئيت ها موثر بوده ولي بر براديزوئيت بي اثر است. اين درمان براي انسان مناسب بوده و براي گربه، اين داروها سمي هستند. کليند امايسين در گربه انتشار اووسيت ها به محيط را کاهش داده ولي آن را از بين نمي برد.
سولفاديازين و پيريمتامين با بلوکه کردن متابوليسم به ترتيب ρ-aminobenzoic acid و فوليک-فولينيک اسيد[2]انگل، آن را از بين مي برد. اين دارو مقاومت خوبي دارد و گاهاً ايجاد ترومبوسيتوپني و لوکوپني مي کند، اما مي توان با تجويز فوليک اسيد و مخمر، بر اين عوارض چيره شد بدون آنکه تداخلي در درمان ايجاد کند. زيرا، که سلولهاي مهره داران مي توانند فوليک اسيد سنتتيک را وارد سلولهاي خود کنند اما توکسوپلاسما قادر به اين کار نيست. اين داروها مي توانند در مرحله حاد عفونت، مفيد واقع شوند و معمولاً نمي توانند انگل را کاملاً از بدن پاکسازي کنند
آشنایی با Toxoplasma IgG در وب سایت آزمایشگاه دکتر شریفی ، آزمایشگاه تشخیص طبی در اصفهان .
توکسوپلاسما از ديدگاه دقيق انگل شناسي انگل انساني نبوده ، عمدتاً گربه را گرفتار نموده و موجب بيماري مختصري در اين حيوان مي شود. هر چند اين انگل گربه سانان تا قبل از ظهور همه گيري ايدز نقش نسبتاً کمي در ايجاد بيماري در افراد سالم داشت، اما از اهميت بالايي براي مادران باردار و افراد دچار نقص ايمني برخوردار بود. به هر حال ميزان بالاي عفونت بدون علامت در افراد بالغ، از يک سو و نقائص جدي سيستم ايمني که توسط HIV القا مي شود از سوي ديگر موجب شد تا امروزه توکسوپلاسما، خود را به عنوان يک عامل عمده بيماريزاي انساني مطرح سازد. پنج زير مجموعه کلاسيک و عموماً شناخته شده بيماري عبارت اند از:
1. توکسوپلاسموزيس مادر زادي ،که با ضايعات پايدار نوزاد همراه است.
2. لنفادنيت توکسوپلاسمايي مزمن، که يک عفونت خفيف خود محدود مي باشد.
3. التهاب شبکيه و مشيميه چشم يا رتينوکوروئيديت.
4. انسفالوميليت.
5. شکل موضعي يا منتشره بيماري که اغلب در بيماران دچار نقص ايمني مانند نقص ايمني به دلايل دارويي مشاهده مي شود.
علاوه بر موارد فوق امروزه شکل جديدي را براي اين بيماري قائل گشته اند که به توکسوپلاسموزيس مرتبط با ايدز موسوم بوده (Wong et al.,1995) و به صور زير مشاهده مي شود:
1. در گيري چند کانوني سيستم اعصاب مرکزي شامل اختلالات کانوني و صرع.
2. عفونت طناب نخاعي[1].
3. پان انسفاليت سريعاً کشنده[2].
4. بيماري ريوي همراه تب، سرفه و تنگي نفس که از نظر باليني با ذات الريه پنوموسيستيس کاريني غير قابل تشخيص است.
5. گرفتاري چشمي که يک کوريورتينيت نکروز کننده شاخص است.
6. توکسوپلاسموزيس خارج جمجمه اي منتشر.
7. بيماري حاصل از تکثير توکسوپلاسماگوندي در خارج از سيستم اعصاب مرکزي.
در نقص طبيعي سيستم ايمني که در دوران بارداري مشاهده مي شود، توکسوپلاسموزيس مشکلي جدي و بالقوه براي جنين به شمار مي رود. 25 درصد موارد آلودگي اکتسابي مادر در سه ماهه اول بارداري به عفونت مادرزادي جنين، منجر مي شود که معمولاً به سقط خود بخودي، تولد نوزاد مرده و يا بيماري شديد جنين ختم مي شود. در صورت عدم درمان توکسوپلاسموزيس در سه ماهه سوم بارداري، احتمال عفونت مادر زادي به 65 درصد افزايش يافته، بسياري از نوزادان دچار عفونت تحت باليني مي گردند. به نظر مي رسد که ميزان عفونت اکتسابي زنان باردار و در نتيجه توکسوپلاسموزيس مادرزادي رو به کاهش بوده، بکارگيري دقيق روش هاي تشخيصي رايج، ترديد هاي موجود در مورد درمان مناسب مادران آلوده را به شدت کاهش داده است. در پژوهشي آينده نگر که با همکاري محققان اروپايي درسال 1996 بر روي توکسوپلاسموزيس مادرزادي در جامعه اي متشکل از 1058 کودک متولد شده از مادران مبتلا به ايدز صورت گرفت، پس از 35 ماه پيگيري، فقط يک کودک علايم باليني توکسوپلاسموزيس منتشره را بروز داد که به احتمال زياد ابتلا وي بعد از تولد بوده و اين امر ناشي از خطر پايين انتقال توکسوپلاسموزيس مادر زادي در اين گروه از مادران است. از آنجايي که توکسوپلاسما مي تواند بدون ايجاد بيماري آشکاري در بافت ها کيسته شود، در بيماران نيازمند پيوند عضو، عفونت هاي نهفته بافت هاي پيوندي بعنوان مشکلي اساسي مطرح است. بر اساس گزارشات موجود، بيشتر اين گونه موارد انتقال بيماري، زماني صورت مي گيرد که بيمار سرم منفي قلبي را از يک اهدا کننده سرم مثبت دريافت مي کند. از ميان 12 تا 17 درصد بيماران انگليسي که در اثر پيوند عضو آلوده مي شوند، 50 درصد دچار توکسوپلاسموزيس آشکار مي گردند. 10 مورد (4.3 درصد) آلودگي از ميان 290 مورد پيوند قلب از ايالات متحده گزارش گرديده ولي در گزارش مشابه ديگر، اين ميزان بالغ بر 13 درصد از 121 بيمار بوده و در 4 درصد بيماران نيز بيماري باليني آشکار مشاهده شد. عفونت منتقله بر اثر پيوند عضو بر اساس آزمايشات سرمي متداولتر بوده (61 درصد از 18 مورد ) ودر اغلب موارد نيز علت آن بروز بيماري حاد اکتسابي است تا فعاليت مجدد عفونت هاي نهفته (7 درصد از 69 بيمار). بر خلاف پيوند قلب به نظر مي رسد که توکسوپلاسموزيس آشکار پس از پيوند مغز استخوان عمدتا ناشي از فعاليت مجدد عفونت هاي نهفته در گيرنده هاي سرم مثبت باشد. به استثناء چند مورد مثبت شدن سرم هاي منفي، بيماري آشکار و مشکل جدي در بيماران پيوند کليه مشاهده نشده است .
آلودگي HIV مي تواند منجر به کاهش لنفوسيت هاي (CD4+)T helper و اختلال عملکرد ماکروفاژها گردد که اين امر به نوبه خود باعث فعال شدن مجدد عفونت هاي نهفته مي گردد. فعاليت مجدد توکسوپلاسما در مبتلايان به ايدز بيشتر به صورت يک انسفاليت کشنده مشاهده شده و شايعترين دليل ضايعات کانوني درون مغزي اين گروه به شمار مي رود. توکسوپلاسموزيس علت حدود 50 تا 70 درصد ضايعات توده اي يا کانوني سيستم اعصاب مرکزي در مبتلايان به ايدز بوده و لنفوماي اوليه اين سيستم با 20 تا 30 درصد موارد در مرحله بعدي قرار دارد . ميانگين تعداد لنفوسيت هاي T-CD4+ در بيماران ايدزي مبتلا به انسفاليت حاد توکسوپلاسمائي 60 عدد در هر ميکروليتر يا کم تر بوده است. تعدادT-CD4+ در حدود 80 درصد بيماران، کم تر از 100 عدد در هر ميکرو ليتر مي باشد. به هر حال تشخيص قطعي انسفاليت توکسوپلاسمائي دشوار بوده، اغلب جهت خود داري از نمونه برداري مغزي پزشکان اقدام به درمان تشخيصي مي نمايند. 20 تا 47 درصد مبتلايان ايدزي سرم مثبت براي توکسوپلاسما در نهايت دچار اين بيماري مهلک مي شوند. توکسوپلاسموزيس از اولين تظاهرات ايدز در مناطقي است که بيماري از نظر آزمايشات سرولوژيک شيوع بالايي دارد(wong et al., 1995).
تشخيص:
تشخيص به ندرت با يافتن انگل ها انجام پذيرفته ولي با تلقيح بافت هاي آلوده به حيوانات آزمايشگاهي مناسب هم چون موش مي توان وجود عفونت را ثابت کرد. ازکشت هاي سلولي چون فيبروبلاست هاي MRC-5 يا سلولVero ميتوان به جاي تلقيح به موش استفاده نمود و نمونه را بر روي آن کشت نمود. هر چند جهت مثبت شدن نمونه تلقيحي به موش نياز به زمان طولاني تا 30 روز مي باشد ولي در صورت استفاده ازکشت سلولي اين زمان به چند روز کاهش مي يابد. روش هاي سرولوژي تنها آزمايشات مفيد تشخيصي مي باشند(24).
روشهاي متعدد سرولوژيک، براي تشخيص آنتي بادي هاي هومورال وجود دارد، که شامل تست رنگي سابين فلدمن[1]، هماگلوتيناسيون غيرمستقيم[2] ، فلوروسنت آنتي بادي غيرمستقيم [3](IFA)، آگلوتيناسيون مستقيم[4]، تست آگلوتيناسيون لاتکس[5]، الايزا ELISA[6] و ISAGA[7] (99). تستهاي الايزا،IFA و ISAGA براي شناسايي IgM اصلاح شده اند که بعد از عفونت زودتر از IgG آشکار شده و سريعتر هم ناپديد مي شود. نمونه سرمي گرفته شده از ميزبان در صورتي که مثبت باشد نشاندهنده اين است که اين ميزبان در گذشته به اين عفونت دچار شده است، بهتر است که از يک شخص دو بار نمونه گيري شود، دومين نمونه 4-2 هفته بعد از اولين نمونه. افزايش 16-4 برابر تيتر آنتي بادي در نمونه دوم نسبت به تيتر قبلي نشاندهنده حاد بودن عفونت است. بالاترين تيتر آنتي بادي، تا چند ماه پس از عفونت هم مي تواند در بالاترين ميزان باقي بماند. بالا رفتن تيتر آنتي بادي ممکن است ربطي به علايم باليني نداشته باشد، زيرا بيشتر عفونتهاي انساني بدون علامت هستند و بالا آمدن تيتر، تفسير نتايج حاصله از تستهاي سرولوژيک را پيچيده تر مي کند. [8]PCR و ساير تکنيک هاي تکثير ژن نيز براي ژنهاي اين انگل طراحي شده است(69). ژني که بيشتر در اين تک ياخته براي تکثير استفاده مي شود، ژن B1 است. بوسيله تکثير ژن، وجود DNA در عرض چند ساعت مشخص ميشود. تنها اشکال اساسي اين آزمايش اين است که نمي تواند ارگانيسم هاي زنده را از مرده تشخيص دهد و نتايج مثبت کاذب مي تواند ايجاد شود (بيشتر در هنگام نمونه گيري).
تست رنگي سابين فلدمن، از اولين روش هايي بود که براي اين منظور استفاده شد. اساس آزمايش مجاور نمودن سرم بيمار با انگل مي باشد به نحوي که توکسوپلاسماي تحت تاثير قرار گرفته در رنگ آميزي با محلول متيلن بلو رنگ نمي پذيرد. لازمه اين روش استفاده از انگل هاي زنده مي باشد که از صفاق موش آلوده بدست مي آيد و به همين دليل، نيز استفاده از آن در آزمايشگاه هاي معمولي مناسب نيست. نتيجه مثبت تست رنگي هم چون نتيجه مشابه تست پوستي توکسوپلاسمين[9] که از عصاره نمکي اگزوداي صفاق موش تهيه مي گردد، لزوماً نشان دهنده عفونت فعال نبوده و همانند نتيجه مثبت پوستي توبرکولين(PPD) عمدتاً نشانگر تماس قبلي، با عامل بيماري بوده و در عين حال مي تواند مبين عفونت فعال نيز باشد. وجود آنتي بادي ها در سرم را مي توان توسط تست هاي فلوئوروسنت غير مستقيم و تست رنگي در عرض دو هفته پس از آغاز عفونت مشخص نمود.
تابلوي سرولوژيک در اوايل دوران آبستني
• اگر در آزمايش IgG مثبت بود، بدون توجه به پائين بودن تيتر آن و منفي شدن IgM بدون شک فرد قبل از بارداري به اين عفونت مبتلا شده است. و هيچ خطري براي جنين ندارد و نياز به درمان نيست.
• اگر هر دو IgM و IgG مثبت بود، تست بايد سه هفته بعد تکرار شود. اگر تيترها افزايش نداشت احتمالاً عفونت قبل از آبستني بوده است و در اين صورت هيچ خطري براي جنين ندارد. و اگر تيتر IgG افزايش نشان دهد به احتمال زياد عفونت در هنگام آبستني رخ داده و خطر براي جنين در حد کمي وجود دارد.
اگر هر دو IgG و IgM منفي بود فرد مستعد عفونت است و بايد هر 4-6 هفته تستها تکرار شوند و اگر هنگام آبستني فرد آلوده شود، جنين در بالاترين ميزان خطر است و فرد بايد تحت درمان پيشگيرانه قرار گيرد. و بعد از تولد، نوزاد نيز بايد تست شود تا اگر مثبت بود درمان صورت گيرد.
تست Toxoplasma IgG با دستگاههای اتوماتیک به روش کیلومینسانس بصورت روزانه در آزمایشگاه دکتر شریفی انجام می شود.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][cz_gap][/vc_column][/vc_row]
جهت دریافت مشاوره با ما در ارتباط باشید
تماس با ما
نظرات